ما سزاوار چشیدن طعم شادی هستیم

کمتر از سه ساعت به بازی ایران و پرتغال توی جام جهانی باقی مونده.

دبیرستان بودم. مهرداد ابتدایی بود. استقلال با جوبیلو ایواتای ژاپن مسبابقه داشت توی فینال جام باشگاه‌های آسیا. ناصرخان هم بود. سرمربی بود. ما بد بازی کردیم. خیلی بد. باختیم. وسط دو نیمه رفتم تو اتاقم و کلی دعا کردم که ببریم. که قهرمان بشیم. نشد. باختیم. بغض کردم. بغض کردیم. هم من هم مهرداد. اشک‌های فرد ملکیان رو که دیدم دیگه طاقتم طاق شد. رفتیم تو اتاقمون و گریه کردیم سیر. گریه کردیم و بابا و مامان که شوکه شده بودن ما رو به حال خودمون گذاشته بودن تا سبک بشیم. فرداش که رفتیم مدرسه فهمیدیم خیلی‌ها گریه کردن.

خیلی از اون سال گذشته ناصرخان به رحمت خدا رفته اما هنوز جوبیلو، آزادی، فینال و خیلی چیزهای دیگه رو نتونستم فراموش کنم. ما حقمون این بود که قهرمان بشیم. حق مون بود که جوبیلو رو ببریم که نشد. اصلا انگار جوبیلو اومده بود که نذاره ما قهرمان بشیم چون بعدش اصلا معلوم نشد چی شد کجا رفت. فردوسی پور بعد بازی ایران و مراکش تو جام جهانی و برنده شدن مون گفت به نظر میرسه فوتبال تنها جاییه که ما زود به آرزوهامون میرسیم. ما پُریم از آرزوی برآورده نشده. پُریم از غصه‌های به شادی تبدیل نشده.  پُریم از پای فینال باختن. پُریم از دقیقه نود گل خوردن. پُریم از دیده نشدن.

اوضاع مملکت خوب نیست. امروز بازار تهران تعطیل شد به نشونه اعتراض به گرونی افسار گسیخته و دلار ۱۰ هزار تومنی و … دی ماه کلی صحنه‌‌ی دردناک دیدیم. کلی داد دیدیم کلی گله کلی شکایت که دیده نشدن. کلی پدر دیدیم که شرمنده خانواده شدن‌شون رو با گریه داد میزدن. کلی تحقیر دیدیم. فهمیدم خیلی‌هامون تحقیر شدیم. خیلی‌هامون دیده نشدیم. خیلی‌هامون شرمنده‌ایم. این مطلب فوق العاده از محمدحسن شهسواری رو لطفا در سکوت بخونید: جنبش بی‌حیثیت‌شدگان

هر آدمی هر ملتی هر کشوری هر جماعتی این حق رو داره که هر چند وقت یکبار وسط این دنیای پر از رنج و ناراحتی و درد، طعم خوشی و شادی رو بچشه. ما هم حق داریم. ما خسته شدیم. تقصیر خودمونه. خودمون کردیم. خودمون مسبب همه این رنج‌ها هستیم. قبول دارم اما حق داریم شادی رو بچشیم. شاید امروز سزاوارتر از همیشه باشیم برای چشیدن این طعم.

 

پی‌نوشت: نشد متاسفانه و ما با نتیجه مساوی یک- یک جام جهانی رو ترک کردیم. خوب بودیم خیلی هم خوب بودیم اما به اندازه کافی جسور نبودیم برای رد شدن از این مرز ذهنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *