بایگانی برچسب: پدر

سازمان به مثابه ی خوان کرم

مدت‌هاست در تحلیل‌های شخصی‌ام از سازمان‌ها نکته‌ای پررنگ به چشمم می‌آید. اینکه سازمان‌های زیادی هستند که نسبت به نقد گشودگی ندارند. منتقدین به امور چاره‌ای ندارند که یا سکوت کنند یا حرف‌ها را دو پهلو بزنند و آغشته به لایه‌های تملق، که پیش آمده گاهی در انتهای صحبت نه تنها انتقاد برداشت نشده که تعریف و تمجید هم تلقی شده است. تحلیل خودم این است که بخشی از این ماجرا بر می‌گردد به چیزی که آن می‌گویم سندرم خوان کرم. تفکری نقد به پدر سازمان را جسارت تلقی می‌کند. همچون اسدالله خان در سریال پدر سالار.

بابل گیت … واقعا چی شد که اینجوری شدیم؟

روزی مردی مسن برایم تعریف میکرد که پسرعمویش ۲۰ سال قبل از او و خیلی‌های کلاهبرداری و از کشور فرار کرد و الان در انگلیس زندگی خوبی دارد. بعد با حسرت گفت ای کاش من آن کار را کرده بودم، الان می‌توانستم زندگی بچه‌هایم را سر و سامان بدهم و خارج از کشور زندگی کنم و …. این حرف را یک مرد ۷۰ ساله گفته نه یک جوان ۲۰ ساله. می‌شود حدس زد این جنس تفکر تا چه اندازه در لایه لایه جامعه ما نفوذ کرده است. بلایی بر سرما آورده است که نمونه‌اش رسوایی بابل‌گیت است به قول دکتر فاضلی.