پدیده ی میکل آنژ …

کلامی از میکل آنژ به یادگار مانده است که در آن مجمسه سازی یا پیکر تراشی را به فرایندی تشبیه میکند که در آن هنرمند، پیکری پنهان درون سنگ را نمایان می سازد. در نگاه جناب میکل آنژ، با زدودن سنگ های اضافه، شکل پنهان در دل سنگ اجازه ظهور پیدا میکند. میکل آنژ معتقد بود زدودن سنگ های اضافه از اطراف شکل مورد نظر کار سختی برای یک هنرمند نیست. ایشان معتقد بودند شکل خوابیده در دل سنگ ممکن است پر جنب و جوش یا در ردای قهرمانانه یا یک الهه باشد اما هر چه که هست قطعا در فرم ایده آل (شکل آرمانی) خود قرار داد. مثل مجسمه داوود …

بخشی از مجسمه داوود از حضرت میکل آنژ

شکل آرمانی

بر اساس همین نگاه  خیلی ها از جمله نویسندگان این مقاله در مجله HBR معتقدند انسانها هم مانند سنگ ها دارای یک فرم ایده آل (شکل آرمانی) هستند و تنها هنر یک معلم، مربی، منتور، استاد و …. همین یک کار است… پیدا کردن آن فرم ایده آل (شکل آرمانی) هر فرد. به عقیده روانشناسان اجتماعی، چیزی که در بهترین روابط عاشقانه دیده میشود این است که طرفین رابطه، تلاش میکنند تا طرف مقابل را به سمت ایده آل ترین شکل ممکنی میتوانند داشته باشند، سوق دهند. این شیوه را پدیده ی میکل آنژ می نامند. طبق این شیوه، یک شریک ماهر و متفکر، متعهد به درک اولیه و سپس تقویت یا ترسیم فرم ایده آل (شکل آرمانی) فرد مقابل می شود. فکر کنم میشود در این تعریف به جای کلمه شریک، منتور، معلم، مربی، استاد و … را نیز گذاشت، بدون دست خوردن در مفهوم این پدیده.

سوالی که پیش می آید این است که یک منتور (شما بگو معلم، مربی، استاد یا هرچه) دقیقا چطور میتواند با این شیوه، چشم اندازِ خودِ آرمانیِ فرد را توسعه دهد؟ به عقیده نویسندگان مقاله در مجله HBR، همه چیز به هنر تایید و حمایت کردن بر میگردد. وقتی صحبت از تایید و حمایت به میان می آید، دو نوع و سبک حمایتی متمایز وارد زمین بازی میشوند.

تایید ادراکی

اولین نوع آن، تایید ادراکی است. منتورهایی که در کار خود خبره هستند، بر این اصل تاکید دارند که باید زمان خوبی را برای دیدن و درک کردن منتی خود بگذارند، تا هم وضعیت فعلی او را درک کنند و هم خود آرمانی اش را و هم غایت شغلی اش را. شیوه ای که زمان و صبوری زیادی را طلب میکند. شاید جای گفتن این حرف نباشد اما فکر میکنم نباید یادمان برود که یک منتور، معلم، استاد، مربی یا هر چه … باید باید باید اعتماد لازم را از شاگردان، منتی ها و … بدست بیاورد. در دسترس شان باشد و با اشتیاق به حرفهایشان گوش دهد.

هنگامی که تصویر آرمانی یک شاگرد یا منتی مشخص شد، معلم یا منتور یا مربی یا استاد وظیفه دارد به صورت مرتب از آن تصویر حمایت کند. دومین نوع سبک های حمایتی، تایید رفتاری است. نوعی از حمایت است که به فرد کمک میکند تا رفتارش را در راستای با فرم ایده آل (شکل آرمانی) تعریف کند.

با تجربه اندکی که از معلمی و همکاری در کنار دوستانم در گروه جورنو دارم، این اعتقاد را پیدا کرده ام که میشود کلام جناب میکل آنژ را بر سر در خانه ها کوبید. مخصوصا خانه هایی که درون آن ها کودکانی مشغول بازی هستند. میشود از معلم ها و اساتید و مربی ها و منتورها خواست این جملات را بنویسند و با خود حمل کنند برای همیشه تا یادشان بماند این کلام را.

شاید حتی بد نباشد مسئولین مملکتی هم این جملات را به یاد داشته باشند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *