نام خانوادگی محمد چه بود؟

این دومین باری است که بعد رفتن محمد به دانشگاه می‌آیم. در چند سال اخیر هر زمان که به دانشگاه می‌رفتم اولین تماسم را با محمد می‌گرفتم. که کجایی؟ که اگر بود بروم دفتر گروه برق و ببینمش و گپی بزنم با او. که اگر نبود. حرفی بزنیم کوتاه در مایه‌های اینکه چه خبر؟ چه …

هوای تمیزی که دیگر نیست

بهترین تشکری که در تمام مدت کارم ازم شد، تشکری بود که یه نیروی خدماتی از من کرد. بی‌نظیر بود. مثل لذت یک هوای تمیز گ. یه چیزی ساخته بودم شبیه فیلم بود. یه فیلم در مورد یه آدم حسابی حوزه چشم پزشکی. وقتی میگم شبیه فیلم در واقع عین حقیقته. اصلا شکسته نفسی نیست. …

لحظه‌ مهسا … یا هیهات اگر ارتش موهاتِ نبندی

از لحظه مهسا به بعد ننوشتم. تمام لحظه‌های تلخ و ترسناک ننوشتم. از زیستن در سنگری که متفقین محاصره‌اش کرده‌اند. از این که میدانی هر چه بشود کلک تو کنده می‌شود، ننوشتم. ترسیده بودم. الان هم ترسیده‌ام. ترسیده‌ام.