مدل ذهنی

همه می‌خواهند عادل فردوسی‌پور باشند اما کسی نمی‌خواهد بمیرد

عادل فردوسی‌پور هم شده است شبیه وعده‌های انتخاباتی. شبیه صدای شجریان دم اذان و شبیه رفقای کوچه اختر. واقعیت اینست، امیدی به آمدنش که نداریم، چرا که یاد گرفته‌ایم آرزو اندیشی در این سرزمین کمش هم بد است. با اینش کار ندارم. هدفم چیز دیگری است.

مساله شبکه‌های اجتماعی یا The Social Dilemma

مستند The Social Dilemma به خوبی به این مسائل می‌پردازند. اینکه همه این افکار و این حجم از عقاید متفاوت و متعصبین بر روی این عقاید از کجا می‌آیند. ارزشش را دارد که یکبار آن را ببینیم. هر چند نکته جالبش این است که خود شبکه NETFLIX پخش کننده‌ی آن است. شبکه‌ای که بر روی همین نوع رفتارها درآمد کسب می‌کند.

آیا شیوه “فکر کردن” ما هم خود بخشی از مساله است؟

قبل از اینکه تفکر را به صورت جدی و به عنوان یک مهارت شروع کنیم، باید این مساله را بپذیریم که فرایند “فکر کردن”  ما به صورت کاملا طبیعی و نرمال، پر از عیب و ایراد است. به عبارتی ناقض بودن این فرایند خود امری طبیعی است.

مطمئن نیستید؟ … مغز شما برای یادگیری آماده است

بد نیست که اندکی عدم قطعیت، ورود به حوزه‌های جدید، تنوع و نوآوری را در زندگی و محیط کاری خود وارد کنیم. با این کار می‌توانیم قسمت‌هایی از مغز که مسئول یادگیری است را به نسبت بیشتری بیدار و حساس نگه داریم. مسافرت رفتن، تغییر رفتار روزمره، شروع یک پروژه (کاری یا آموزشی) جدید، جستجوی ایده‌های جدید (مثل صحبت با یک هنرمند یا استاد کار رشته‌ای دیگر)، صحبت با آدم‌هایی که با ما ساز مخالف با می‌زنند و کارهایی از این دست.