این نوشته صرفا ادای احترام به این ایده است. به اینکه روزهایی در همین نوشتنهای صبحگاهی مینوشتم عجب کشفی. عجب دنیایی. چه حیف که زودتر نیافتمش. چه حیف که زودتر شروعش نکردم. بعضی روزها صرفا در مدح و منقبت این کار مینوشتم. این نوشته تشکر عیان از این رفتار است.
فکر میکنم باید یک یادآوری مجدد و جدی به خودمان بکنیم و در این راه تلاش بسیار بکنیم که جهان از اولش هم قطعی و معین و مطمئن نبود. ما به اشتباه باور کرده بودیمش.
فکر این روزها رنج شایعات و سردرگمی ناشی از آن، رنج عظیمتری را بر ما تحمیل میکند. خبرهای بدون منبع، اطلاعات بیپایه، نسخههای بدون پشتبان و … در ادامه مواردی را که در این مدت دیدهام و بیشتر از بقیه موارد در ذهنم مانده را میآورم.
در توییتر مجله HBR، مقاله ای دیدم در باب بازخورد. به قلم خانم Jennifer Porter. خوشم آمد و تصمیم گرفتم همزمان با تعریف بخشهایی از این مقاله نگاه خودم را هم بنویسم. منظور بازخورد مولد است یک بازخورد پربار. خواه با ابزار تشویق خواه نقد. نه از این جنس بازخوردهای تو خالی، پوچ و بدون …
بد نیست که اندکی عدم قطعیت، ورود به حوزههای جدید، تنوع و نوآوری را در زندگی و محیط کاری خود وارد کنیم. با این کار میتوانیم قسمتهایی از مغز که مسئول یادگیری است را به نسبت بیشتری بیدار و حساس نگه داریم. مسافرت رفتن، تغییر رفتار روزمره، شروع یک پروژه (کاری یا آموزشی) جدید، جستجوی ایدههای جدید (مثل صحبت با یک هنرمند یا استاد کار رشتهای دیگر)، صحبت با آدمهایی که با ما ساز مخالف با میزنند و کارهایی از این دست.