مدتهاست در تحلیلهای شخصیام از سازمانها نکتهای پررنگ به چشمم میآید. اینکه سازمانهای زیادی هستند که نسبت به نقد گشودگی ندارند. منتقدین به امور چارهای ندارند که یا سکوت کنند یا حرفها را دو پهلو بزنند و آغشته به لایههای تملق، که پیش آمده گاهی در انتهای صحبت نه تنها انتقاد برداشت نشده که تعریف و تمجید هم تلقی شده است. تحلیل خودم این است که بخشی از این ماجرا بر میگردد به چیزی که آن میگویم سندرم خوان کرم. تفکری نقد به پدر سازمان را جسارت تلقی میکند. همچون اسدالله خان در سریال پدر سالار.
اگر این دو پست مرتبط با دانشگاه (۱ و ۲) را نخواندهاید، پیشنهاد میکنم یک نگاهی به آنها بیندازید. البته خیلی هم ربطی به این نوشته ندارد اما شاید برایتان جالب باشد دانستن این تجربهها. یک خبرنامه داخلی ماجرا از این قرار است که دانشگاه ما چند سالی هست که یک خبرنامه (بولتن) داخلی چاپ …