سالار به من زنگ زد و گفت یک عده برای یک المپیاد کارآفرینی که وزارت بهداشت مسئول برگزاری آن است احتیاج به یک منتور بی جیره و مواجب دارند که تیمی را منتوری کند. ما چند دورهای برگزار کرده بودیم که در آن به ما منتور میگفتند اما خودم میدانستم که این کجا و آن …
سالهاست که اسم کتاب «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» را دیده و شنیدهام. انصافا اسم جذابی است برای یک کتاب. اعتراف میکنم جز همین شنبه 9 تیر ماه گذشته که از نشر محترم نیلوفر تهیه کردمش حتی یکبار هم همت نکردم تا بخوانمش. کتاب را که باز میکنم دیگر به سختی …
از زندگی روزمره و اجتماعی گرفته تا مدرسه و دانشگاه، پر است از متر و معیارهایی که مبنای آنها عدد است. آدم موفقی که موفقیتش با حساب بانکی و تعداد و قیمت ملک و املاکش سنحیده میشود. دانش آموز موفقی که موفقیتش تنها بر اساس معدل و نمرههایش سنجیده میشود و مصالهای بسیار زیادی که …
این روزها فروشگاه های بزرگ در حال بلعیدن مغازه های کوچیک توی محله ها هستند. فروشگاه های بزرگ چند دهنه. چند طبقه. چند هزارمتری. دیگه ذائقه مون به خرید از بقالی محل نمیخوره. ترجیح میدیم از اون مغازه بزرگه خرید کنیم. همون که دو دهنه است. همون که پر از نور و رنگ و موسیقی …
پاره اول- مستور، مصطفی مستور، در رمان استخوان خوک و دستهای جزامی اش به نقل یکی از شخصیتهای داستانش میگوید: گفت: «وقتی آدم ها رفتند کره ماه، با خودم گفتم لعنت به اون ها که به ماه هم رحم نکردند. گفتم ماه رو هم آلوده کردند. گفتم لعنت به انسان که ماه رو هم با …





