به خاطرِ ناودان، هنگامی که میبارد
به خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطرِ جارِ سپیدِ ابر در آسمانِ بزرگِ آرام
به خاطرِ تو
به خاطرِ هر چیزِ کوچک هر چیزِ پاک بر خاک افتادند
به یاد آر
عموهایت را میگویم
از مرتضا سخن میگویم.
به خاطرِ ناودان، هنگامی که میبارد
به خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
به خاطرِ جارِ سپیدِ ابر در آسمانِ بزرگِ آرام
به خاطرِ تو
به خاطرِ هر چیزِ کوچک هر چیزِ پاک بر خاک افتادند
به یاد آر
عموهایت را میگویم
از مرتضا سخن میگویم.
شاید فوتبال شبیه ترین و واقعی ترین بازیِ جدیِ نزدیک به زندگی باشه. شاید اصلا خودش باشه، خود زندگی. نمیدونم. اما حال فوتبال حال غریبیه. مثل گلی که با دست خدا زده شد. مثل منچستریونایتد و بایرن مونیخ در فینال جام باشگاه های اروپا ۱۹۹۹ و آن چند دقیقه ی طوفانی. (بازی نکردن دایی در …
روزهای اول سال ۹۴ بود. بعد از پایان تعطیلات مزخرف عید. داشتم میرفتم به سمت یه شرکت برای انجام کارهای ایزو و چرندیات مرتبط با اون. آن روز ماشین داشتم با خودم. سی دی داستان های آخرین شماره مجله داستان رو تو ماشین داشتم. مجله مربوط به اسفند ۹۳ و فروردین ۹۴ میشد. از جنس …
یه فایل صوتی از یه مصاحبه رو میشنیدم. بنا به نوشته زیر این فایل صوتی مصاحبه کننده ناصر تقوایی و مصاحبه شونده احمد شاملو و آیدا شاملو بودند. همین که صدای این آدم ها رو که رو در روی هم گپ میزدند میشنیدم کلی حال خوب برام به همراه داشت. یه جایی از مصاحبه، تقوایی …